پیازهای گندیده، پیازفروش و آقای رئیس جمهور!
بچه که بودم برنامه ای پخش می شد از تلویزیون که خیلی دوستش داشتم؛ اگر اشتباه نکنم اسمش "هزار رنگ ، هزار برگ" بود.
در برنامه حکایتهایی ساخته بودند که بسیار پند آمیز بود. یکی از آنها حکایت پیاز فروشی بود که به شخصی یک کیسه پیازِگندیده فروخت. خریدار که به خانه رفت و در کیسه را باز کرد و دید که چه کلاهِ گشادی سرش رفته، آنها را آورد تا پس دهد اما فروشنده پس نمی گرفت و می گفت همینی که هست!
+ نوشته شده در یکشنبه نهم مهر ۱۳۹۱ ساعت 13:4 توسط هادی شریفی
|