شهر به هم ریخته است. همه و همه از واقعه حیرت انگیزی صحبت می کنند که گرچه با دوچشمان خود دیده اند اما باور آن برایشان بسیار سخت است. گویی معجزه ای برای پیامبری رخ داده. نام فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب بر سر زبانها افتاده است و کسی باور نمی کند که دیوار کعبه شکافته شده و فاطمه به داخل کعبه رفته و دیوار مجددا بسته شده است؛ آن هم هنگام وضع حمل وی!

فاطمه مشغول طواف بود که ناگهان درد زایمان به سراغ وی آمد و وی در حال طواف دست بر دعا برداشت:« پروردگارا! من به تو و به تمام پیامبران و سفیران آسمانى و كتاب‏هاى آنان ایمان دارم، تو مى‏دانى كه من به "خلیل الله" ـ حضرت ابراهیم ـ ایمان داشته، و آئینش را با جان و دل مى‏پذیرم، تو را به بنیانگذار بیت، و عظمت كعبه، و به احترام این مولود عزیزى كه در شكم دارم، و او پیوسته با من انس گرفته و تكلم مى‏نماید، این ولادت را برایم آسان گردان».

ناگاه دیوار کعبه از دیوار جنوب شرقی آن (رکن مستجار) باز شد و فاطمه به داخل کعبه رفت ور دیوار مجددا بسته شد. در شهر ول وله ای شده که این کودک که در شکم فاطمه است کیست که هنگام تولدش خدا همانگونه که آب را بر موسی شکافت کعبه را بر وی شکافته است و چقدر والاست که اگر چه خدا مریم را برای تولد عیسی در کعبه جای نداد، اما دیوار کعبه را برای تولد وی گشود. گویی همان پیامبر آخرالزمان است!

کلیدداران کعبه هرچه تلاش می کنند از باز کردن در کعبه عاجز می مانند و همه دور کعبه حلقه می زنند ومنتظر می شوند تا ببینند سر انجام چه خواهد شد. سه روز می گذردو ناگهان در روز چهارم باز در مقابل چشم حیرت زده همگان دیوار کعبه شکافته می شود و فاطمه بنت اسد با کودکی همچون قرص ماه در آغوش ، بیرون می آید:

«اى مردم! خداوند از میان زنان مخلوقاتش مرا برگزید، و مرا بر زنان ممتاز گذشته برترى داد،  اگر"آسیه" به طور مخفى خدا را پرستش كرد... و اگر"مریم" در هنگام زایمانش از درخت‏ خشكیده رطب چید، خداوند مرا بر آنان و تمام زنان عالمیان در گذشته مقدم داشت، زیرا من فرزندم را در خانه ‏خدا به دنیا آوردم  و سه روز در آنجا مهمان خدا بودم! و از میوه‏هاى بهشتى و طعام مخصوص الهى پذیرایى مى‏گشتم و هنگام خروجم از كعبه خطاب رسید: « اى فاطمه! نام مولود كعبه را "على" بگذار،و من"على اعلى" هستم، من فرزندت را از قدرتم آفریدم. او در بالاى این كعبه اذان مى‏گوید، و بت‏ها را از آنجا پاك مى‏كند. او پیشواى این امت ‏بعد از حبیب من‏محمد (صلى الله علیه و آله‏) است، خوشا به حال كسى كه او را دوست داشته و یارى‏اش نماید، واى بر كسى كه وى را نافرمانى نموده و حقش را تباه سازد»

(الخرائج و الجرائح، ج 1 ،ص 171 ـ مدینة المعاجز،  ص 5 ـ بحار الانوار،  ج 35 ، ص 18، ح 14 و ص 36 ح 37 ـ  الغدیر، ج 6 ، ص 22. لازم به توضیح است كه جریان ولادت امیر المؤمنین در داخل كعبه را، مرحوم علامه امینى از دهها كتاب معتبر اهل سنت نقل نموده كه به بخشى از آنها عبارتند از: مروج الذهب، مسعودی، ج 2 ، ص 2ـ تذكرة الخواص الامه، ابن جوزى، ص 7 ـ الفصول المهمة، ص 14 ـ سیره حلبى، ج 1 ص 150 ـ شرح الشفا، ج 1، ص 151 ـ مطالب السؤل، ص 11ـ  نزهة المجالس، ج 2 ، ص 204)

 

آری ! علی(ع) در روز جمعه، سیزدهم ماه خدا یعنى ماه رجب سال سى‏ام عام الفیل در خانه خدا به دنیا آمد. (الفصول المهمة، ص 30)

فاطمه با نوزاد آسمانی اش از کعبه خارج می شود. ابوطالب به سوی او می آید و نوزاد را در آغوش می گیرد، طفل که چشمانش به چشمان پدر می افتد از روی ادب می گوید: "السلام علیك یا ابتاه و رحمة الله و بركاته". سپس پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وارد خانه ابوطالب می شود، و على را در آغوش می كشید و چون چشمان على(ع) به چهره مبارك رسول خدا می افتد، به حركت آمده و تبسم می كند زیر ا یار ابدی و ازلی خویش را دیده است؛ گویی سالها و سالها قبل از تولد با هم زندگی کرده اند!علی (ع) با چهره‏اى خندان می گوید: "السلام علیك یا رسول الله و رحمة الله و بركاته"، و آنگاه به دستور رسول اكرم (صلى الله علیه و آله) شروع به خواندن كتابهاى آسمانى می کند، و از صحف آدم و نوح و ابراهیم آغاز نمود و آیاتى را از زبور و تورات و انجیل قرائت كرده و در پایان از اول سوره "مؤمنون" تا آیه دهم را با آهنگ زیبا تلاوت می کند(بحار الانوار، ج 35 ، ص 22 و 37 ـ منتهى الآمال، ص 142 ـ شجره طوبى، ص 219).

تا جایى كه پیامبر خدا(ص) در مورد على علیه السلام فرمودند:«لقد ولد لنا اللیلة مولود یفتح الله علینا به ابوابا كثیرة من النعمة و الرحمة» یعنی همانا خداوند متعال براى ما در این ایام فرزندى عطا فرمودند كه در سایه او درهاى زیادى از نعمت و رحمت الهى به روى ما گشوده مى‏گردد.(شرح ابن ابى الحدید ج 4 ص15).