زجان هردم نوای عهدی آید

زرکن مستجار کعبه جانا مردی آید

جهان خیزد به پایش جای جایش

شبی با کوله غمهای سقیفه مهدی آید

 

دلم بی وصل تو باری گران است

زبان بی وصف تو خاری بران است

تمام آرزوهایم فدایت دادو بیداد

زمان بی یاد تو هر دم خزان است

 

الا ای یار ماه نیمه عریان

مثالت شمس پشت ابر پنهان

بیایی گر سفر پایان بگیرد

زهر کویی شود شادی نمایان

 

سروده در رمضان ۱۳۹۰

تشکر از حاج سعید حدادیان برای خواندن این اشعار