مراسم رونمایی از کتاب «غنچه یاس کبود» نوشته هادی شریفی عصر روز یکشنبه 16 تیرماه با حضور حجت‌الاسلام محمدرضا زائری، صادق کرمیار و سیدعلی شجاعی و رضا مقدسی مدیرعامل خبرگزاری مهر در محل این خبرگزاری برگزار شد.

در ابتدای این مراسم حجت الاسلام زائری در سخنانی با اشاره به حدیثی از امام رضا (ع) با این مضمون که حرف‌های نیکو و جذاب و پسندیده اهل بیت (ع) را به گوش مردم برسانید که اگر بشنوند، از ما تبعیت کنند، اظهار داشت: ظاهر اخبار این روزهای جهان و خاورمیانه و نمایش صحنه‌های اضطراب و آشفتگی پیروان اهل سنت ظاهراً به مسایل سیاسی باز می‌گردد اما عمق آن فکری و فرهنگی و تبلیغی و دینی است. صحنه‌های کشتار شیعیان در افغانستان و پاکستان و مصر و سوریه اگر در هر جای دیگر عالم اتفاق می‌افتاد، همه می‌دانیم که چه جریاناتی را به راه می‌انداخت. اما چون پیروان مظلوم مکتب اهل بیت (ع) آماج این حملات هستند همه دنیا از کنار آن ساده عبور می‌کنند و رد می‌شوند. اما سوال اینجاست آنچه باعث می‌شود این جنایات در سکوت رخ دهد، چیست؟

وی ادامه داد: باید پرسید چرا یک عالم مصری در ملاء عام از خانه بیرون کشیده و سر بریده شده و جسدش را در خیابانها می‌چرخانند و کسی واکنش نشان نمی‌دهند و آنهایی هم که می‌شنوند، حرکت چندانی نمی‌کنند. از نظر من پاسخ این است تصویری که از شیعیان ساخته شده، در بخش عمده‌ای توسط عوامی ساخته شده که عاملین جنایت را به انجام آن توجیه می‌کند و درست در همین جاست که وجهه‌های سیاسی این عمل با کارهای فرهنگی مانند نوشتن این کتاب پیوند می‌خورد.

زائری افزود: اتفاقات زیادی در دنیا در حال رخ دادن و مخاطب نیز منتظر و تشنه است اما ما 34 سال پس از انقلاب هنوز نتوانسته‌ایم فکری به حال او بکنیم. امروز زمینه‌های زیادی برای پذیرش مکتب اهل‌ بیت (ع) و مخاطبان مرتبط با آن وجود دارد. من یادم هست در همایش «باران غدیر» که سال گذشته برگزار شد یک میهمان هندو داشتیم که می‌گفت خودم و پدرم مرثیه گوی حضرت امیر (ع) هستیم و جمله‌ای را به این مضمون گفت که تمام حاضران در آن همایش را منقلب کرد: ما همان طور که آب و برق و گاز را لوله کشی کرده و به خانه‌ها می‌بریم باید احادیث و کلام نهج البلاغه را هم به در خانه‌ها برسانیم. اگر امروزه خلائی در دنیا وجود دارد و احساس می‌کنیم اتفاقاتی در حال رخ دادن است که ما نمی‌پسندیم برای این است که این احادیث را به گوش جهانیان نرسانده‌ایم.

باید به کم‌کارهایهایمان اعتراف کنیم

این فعال فرهنگی ادامه داد: امروز وقت آن است که به جای شعار دادن اعتراف کنیم در 34 سال گذشته نتوانستیم کار خاص فرهنگی انجام دهیم. آیا در این مدت نمی‌بایست زبان‌های خارجی را یاد می‌گرفتیم و یا تلویزیونی را برای مخاطبان خارج از کشور ایجاد می‌کردیم و یا نمایندگانی می‌فرستادیم تا با پیروان مذاهب دیگر تعامل بیشتری داشته باشیم؟ تجربه‌های امروز جهان چنین اعترافات تلخی را از ما می‌طلبد. البته قبول دارم که این ماجراها در نهایت زمینه را برای ظهور حضرت قائم (عج) فراهم می‌کند اما نافی مسئولیت ما نیست. امکانات و ظرفیت‌های فراوانی در اختیار ما بوده که می‌توانستیم به کمک آنها به تربیت نیروهای انسانی بپردازیم اما امروزه باید به این سوال هم پاسخ دهیم که تا چه اندازه به این موضوع موفق شده‌ایم.

وی افزود: واقعیت موجود در دنیا امروزه بسیار تلخ است. امروز در مقابل آن واقعیت ما تنها میراث دار عزت و نام اهل‌ بیت (ع) نیستیم و نمی‌شود در مقابل خون شهدایمان تنها سرمان را بالا بگیریم. این سر بالا گرفتن در کنار خود کار کردن را هم می‌خواهد. نظام عالم هم نظامی بسیار طبیعی است، خانم رولینگ هم اگر خوب بنویسد مشتری دارد ما هم اگر خوب بنویسیم مشتری داریم. نه غرب سراسر آکنده از ظلم و کفر است و نه ما همگی شامل دریافت امدادهای غیبی هستیم. همه مشغول کارکردن هستند؛ با سایت‌ها و شبکه‌هایشان به دنبال این هستند که با زحمت اندیشه و تفکر خود را منتقل کنند ولی ما در مقابل آنها کم کاری می‌کنیم. تفاوت ما این است که آنها امام زمانی ندارند که همه زحمت و کار را بر گردن او بیاندازند. تلقی غلط ما از مفهوم مامور به وظیفه بودن و نه مامور به نتیجه بودن، به این نتیجه منجر شده که بسیاری از فعالیت‌های ما بدون آنکه به نتیجه مشخص برسد، رها و به حداقل‌ها اکتفا شود.

کرمیار: رمان‌نویس نه تاریخ نویس است و نه فیلسوف و عارف

صادق کرمیار نویسنده و منتقد ادبی در مراسم رونمایی از کتاب کتاب غنچه یاس کبود که عصر یکشنبه 16 تیر در سالن اجتماعات خبرگزاری مهر برگزار شد، با اشاره به زحمات نویسنده برای خلق آن بر مبنای منابع متعدد، گفت: وقتی کتاب را مطالعه کردم و فهرست منابع آن را دیدم حسم این بود که هر کدام از این منابع به تنهایی برای شناخت معارف دینی ما کافی است اما برایم جالب بود که نویسنده چیدمانی بسیار دشوار و در عین حال خواندنی را در کتابش بر مبنای آنها ایجاد کرده است که به زعم دومین کتاب داستانی درباره زندگی حضرت امام حسن (ع) خلق شود.

کرمیار ادامه داد: در جاهایی از متن این کار به زحمات نویسنده غبطه خوردم چرا که کمتر نویسنده‌ای به سراغ چنین سوژه‌هایی می‌رود. بیشترشان فکر می‌کنند برای اینکه مثلاً زحمت استفاده از چنین منابعی را بکشند، باید لااقل 15 جلد کتاب چاپ کند اما کار آقای شریفی با وجود اینکه کاری لاغر است نقاط عطف تاریخ اسلام و شیعه را در خود شامل می‌شود و بر همین اساس اثری است که هم تاریخی است و هم اعتقادی.

نویسنده رمان «نامیرا» در ادامه با اشاره به وضعیت تالیف کتاب‌های دینی در کشور گفت: سیدمهدی شجاعی برای اولین بار راه را برای تالیف چنین آثاری باز کرد و نشان داد که می‌توان با ادبیات مدرن امروز هم مفاهیم دینی را بیان کرد. خیلی از جاها تکفیرها را به جان خرید تا این راه باز شود. تعجبی هم ندارد همه می‌دانیم که باید معمولاً راهی را انتخاب کنیم که کمتر کسی تاکنون در آن قدم گذاشته تا این راه برای استفاده سایرین نیز باز شود. من هم در کار آقای شریفی رگه‌هایی از چنین حرکتی و تقلید از نوشته‌های آقای شجاعی را دیدم.

کرمیار ادامه داد: باور من هم این است که هنر یعنی تقلید، به همراه اضافه کردن چیزی که هنرمند خود را به داشته‌های قبلی‌اش اضافه و آن هنر را به نام خود و در شکلی تازه ثبت می‌کند. تقلید کردن از میراث گذشته نگران کننده نیست اگر چیزی هم به آن اضافه می‌شود در واقع تلاشی است برای باز کردن راهی تازه. آقای شریفی هم این کار را کرده و این زمینه را دارد که این مسیر را ادامه دهد.

این نویسنده افزود: کتاب «غنچه یاس کبود» شیوه روایتی دارد که می‌توان با کمی تسامح به آن رمان گفت اما در استفاده ایشان از استنادات تاریخی نکته‌ای وجود دارد. به اعتقاد من این استنادات گاهی اوقات همانند غل و زنجیر به پای نویسنده بسته و منجر می‌شود که او نتواند صحیح و درست بنویسد گاهی هم آنقدر تحقیقاتمان وسیع می‌شود که آن تحقیقات دست و پای خودمان را می‌بندند و هر وقت می‌خواهیم داستان بنویسیم به مواردی برخورد می‌کنیم که ممکن است سندیت نداشته باشد.

وی تاکید کرد: هر کجا که نویسنده حس کند مستندی تاریخی مانع رشد و تحلیل او در عرصه داستان نویسی است باید آن استناد را کنار بگذارد و از تخیل هنرمندانه‌اش بهره ببرد، تاریخ را تاریخ‌نویسان نوشته‌اند و می‌نویسند. نویسنده باید تخیل کند.

نویسنده رمان «دشت‌های سوزان» ادامه داد: وقتی من رمان نامیرا را می نوشتم کل داستان حاصل یک تخیل بود و شاید تنها داستان حضرت مسلم (ع) است که در آن سندیت داشته باشد. اگر می خواستم بیش از این به وادی روایت های تاریخی بیافتم دست و پای من برای نوشتن بسته می‌شد. نقل شده که زمانی که کتاب صد سال تنهایی مارکز هم نوبل گرفت در دانشگاه میشیگان هم برای آن کنگره‌ای بر پا کردند تا تحلیل روانشناسانه از آن ارایه دهد. زمانی که از مارکز برای شرکت در آن کنگره دعوت شد او حضور را نپذیرفت و گفت من کار خودم را می کنم شما هم کار خودتان را بکنید.

کرمیان در پایان تاکید کرد: رمان نویس نباید فراموش کند که نه تاریخ نویس است نه فیلسوف و نه عارف اگر تخیل هدفمند از او گرفته شود بقیه فاکتورهای در فعالیت های او تاثیری ندارد. به نظر من آقای شریفی در سنی است که شروع خوبی را در داستان های دینی صورت  داده و می تواند در کارهای بعدی تاثیرگذارتر عمل کند.

سیدعلی شجاعی نویسنده و مسئول انتشارات کتاب نیستان نیز سومین سخنران این مراسم بود که با طرح این سوال که چرا انتشارات متبوع وی در سال های اخیر تلاش کرده تا به طور خاص به انتشار ادبیات دینی در کشور توجه نشان دهد؟ گفت: ما جدای از اینکه به معارف اسلامی و سیره اهل بیت تعلق خاطر داریم، معتقدیم کتاب مانند یک منبر مدرن می‌تواند فعالیت تبلیغی داشته باشد و در اختیار مخاطب قرار گیرد اما معارف اهل‌ بیت (ع) و سیره آنها به صورت معمول تا قرن ششم بیشتر در کتاب‌ها نیامده است و بعد از آن ما شاهد یک توقف هستیم. البته با کمی اغماض شاید بتوان این مسئله را تا قرن هشتم هم دید. البته من می‌پذیریم که اطلاعات عمومی درباره اهل‌ بیت (ع) را نمی‌توان به عنوان معارف آنها یاد کرد اما این مساله همیشه وجود داشت که معارف در سیره تجلی یافته است. با این حال به نسل امروز نمی‌شود گفت که ارشاد شیخ مفید را بخوان یا لابه‌لای صفحات تاریخ یعقوبی دنبال شرح زندگی فلان امام بگرد.

خلائی چند صد ساله در نشر و انتقال مفاهیم دینی وجود دارد

شجاعی ادامه داد: از قرن هفتم به بعد هر چه تلاش در حوزه انتقال معارف دینی شده بازنویسی تاریخ است و ما امیدواریم که در حوزه زبان امروز بتوانیم این خلاء چند صد ساله را پر کنیم. ویژگی اصلی کتاب‌ها و داستان‌های مدرن دینی این است که مسیری را باز می‌کند میان معارف موجود تا قرن هفتم و ما و این اتفاق هرچه با فهم و زبان امروزی بیشتر همراه شود شیرینتر خواهد بود.

این نویسنده و ناشر در ادامه با اشاره به کتاب غنچه یاس کبود گفت: در میان تمامی آرا و نظریاتی که در مورد زندگی امام حسن (ع) وجود دارد بیرون کشیدن این 160 صفحه کتاب از بیرون کشیدن طلا از معدن سخت تر بود. سوال من این است اگر این کتاب نبود و می خواستیم سیره امام حسن (ع) را بخوانیم باید به چه چیزی مراجعه می‌کردیم؟ جز کتاب «الارشاد» که 40 سال قبل منتشر شده کجا می‌شود چیزی در این زمینه خواند؟ اینکه ما یک روایت را از ابتدا تا انتها به زبان داستانی امروز داشته باشیم و به زبان امروز به مخاطب ارایه کنیم خلائی است که بودنش در موارد بسیاری از جمله زندگی معصومین حس شده است. در این سال‌ها آثار زیادی بوده است که به ما در مورد زندگی امام حسن (ع) ارایه شده اما نکته‌ای که وجود داشت این بود که بسیاری از آنها با ادب نوشته نشده و شبهات زیادی در مورد زندگی ایشان می‌پرداخت اما کتاب آقای شریفی یک رویات سرراست و بدون حواشی از زندگی این امام  مطرح کرد که به نظر من نمی شود روی آن قیمت گذاشت.

تطبیق زندگی امام حسن (ع) با وقایع سیاسی امروز

در پایان این مراسم هادی شریفی نویسنده کتاب «غنچه یاس کبود«» نیز در مورد چگونگی نوشته شدن این کتاب عنوان کرد: 22 ساله که بودم حس کردم که به مرگ خیلی نزدیکم و باورم این بود که اگر هزار سال هم عمرم ادامه پیدا کند، در زندگی من اتفاقی نمی‌افتد به همین خاطر به این نتیجه رسیدم به واسطه کرامتی که از اهل بیت (ع) دیدم، کاری کرده باشم که تا اندازه ای روزنه امیدی به روی مردم باز شده باشد. به همین خاطر در یکی از روزهای 28 صفر در حرم امام هشتم (ع) عهد کردم که نوشتن این کتاب را شروع کنم.

وی افزود: این کتاب در ابتدا دو برابر اندازه موجود حجم داشت اما با راهنماییهای سیدمهدی شجاعی ویرایش شد و کم شد تا به اندازه امروز رسید.

شریفی همچنین با اشاره به موضوع این کتاب گفت: اخلاق وکرامت و خلق حسنه اهل بیت به ویژه امام حسن (ع) برای ما کماکان ناگفته مانده است. در حوزه سیاسی هم رفتار سیاسی معمول ایشان و اتفاقاتی که در زمینه صلح ایشان با معاویه رخ داد همانند بسیاری از رویدادهایی است که امروزه در حال رخ دادن است و ریزش‌های خواص که شاهد هستیم و به نظرم رسید می‌توان این دو را در کنار هم به نوعی تطبیق داد.


لینک خبر

خبرگزاری مهر

خبرگزاری فارس

تصاویر