هادی شریفی تشریح کرد:چرا امام حسن(ع) از شگرد صلح در برابر معاویه استفاده کرد
به مناسبت سالروز ولادت دومین اختر تابناک ولایت و امامت امام حسن مجتبی(ع) با هادی شریفی نویسنده کتاب «غنچه یاس کبود» گفتوگو کردیم که مشروح آن در ادامه میآید:
زندگانی امام حسن(ع) در ادبیات داستانی مهجور مانده است
*چه عاملی باعث شد که درباره زندگانی امام حسن مجتبی(ع) کتاب داستانی را به رشته تحریر در آوردید؟
- به علت مظلومیت امام حسن مجتبی(ع) در ادبیات به خصوص در ادبیات داستانی بر آن شدم که داستانی درباره زندگانی حضرت(ع) بنویسم، چرا که در رابطه با زندگانی ایشان کار بسیار کمی انجام شده است و برخی آثار منتشر شده به قدری ثقیل است که مخاطب نمیتواند با آن ارتباط برقرار کند.
اگر دقت کنید در رابطه به سیره و زندگانی چهار تن از خامس آل عبا، پیامبر اکرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، حضرت فاطمه زهرا(س) و اباعبدالله الحسین(ع) کتابهای زیادی به رشته تحریر در آمده است، این در حالی است که موضوع زندگانی کریم اهل بیت مهجور مانده است.
کتاب «غنچه یاس کبود» به تنهایی شرح حال زندگانی امام حسن مجتبی نیست، بلکه تاریخ صدر اسلام به ویژه ازدواج حضرت علی با فاطمه(س) تا شهادت امام حسن(ع) در آن پرداخته شده است، این اثر با روایت ماجراهای تاریخی مانند غدیر خم، رحلت پیامبر اکرم(ص)، شهادت حضرت فاطمه(س) و شهادت حضرت علی(ع) ادامه پیدا میکند و در فصول پایانی نیز به شرح صلح امام حسن(ع) با معاویه و شهادت امام حسن(ع) میپردازد.
*شیوه بیان داستان زندگانی امام حسن(ع) در کتاب «غنچه یاس کبود» به چه صورت بوده است؟
- کل داستان روایت مستندی است که از من راوی روایت شده است، خواننده نزدیک به ادبیات رومانتیک همراه با امام حسن(ع) حوادث این دوره را ورق میزند و همین جذابیت متن را بیشتر میکند، نویسنده با شخص اول داستان در حوادث و ماجراها همراه میشود، همراه با امام حسن(ع) درد و دل میکند و وقایع را توضیح میدهد، میتوان گفت این کتاب به سبک کتاب «کشتی پهلو گرفته» اثر سید مهدی شجاعی است.
ماجرای ولادت نوزاد همراه با دو اشک متفاوت در خانه نبوت
* آیا تفاوتی در ماجرای ولادت امام حسن(ع) با سایر ائمه وجود دارد؟
-تفاوتی که ولادت حسنین(ع) با بقیه حضرات معصومین دارد، این است که ولادت آنها توأم با اشک است از این جهت که در هنگام ولادتشان پیامبر در کنار این حضرات است و پیامبر(ص) پس از اطلاع از نحوه شهادت ایشان گریه میکند که میفرمایند امام حسن را به زهر و امام حسین را به تیر جفا به شهادت میرسانند.
بله! این ولادت حضرات توأم با اشک است؛ هم اشک شوق و هم اشک حزن، اشک شوق به واسطه برکت ولادتشان و اشک حزن به خاطره نحو شهادتش و مظلومیتشان که به حسنین(ع) وارد میشود.
البته درباره ولادت امام حسن(ع)، چون ایشان فرزند اول حضرت علی(ع) و فاطمه(س) هستند، شور و شعف خاصی در این خانواده احساس میکند، در واقعه کتاب هم خواسته همین کار را کند و به خواننده این شور و شعف را منتقل کند.
شمهای از عشق علی و فاطمه به حسنین(ع)
*در رابطه با میزان علاقه و محبت امیرالمؤمنین(ع) و حضرت فاطمه(س) نسبت به امام حسن(ع) یک نمونه تاریخی را مطرح میکنید؟
- روایت در این زمینه خیلی زیاد است، در خصوص شهادت حضرت فاطمه(س) یک روایت حزن انگیزی نقل شده است که بیان میکند، بعد از اینکه روح از بدن بی بی مفارقت کرد، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بر روی سینه مادرشان میفاتند و گریه میکنند، در این حین امام علی(ع)که سعی میکند فرزندانش را از روی سینه مادر بلند کند، میبینید که دستهای حضرت فاطمه(س) مانع میشود و امام علی نقل میکند که من شهادت میدهم فاطمه دستهایش را بلند کرد و نگذاشت من بچهها را از روی سینهاش بلند کنم، این نشان از وابستگی شدید حضرت زهرا(س) به فرزندانش دارد.
همچنین در ماجرای حدیث کساء میبینید که اعضای خانواده چگونه با احترام توأم با صمیمیت و مهربانی همدیگر را خطاب میکنند، با این وجود نامهای که امام علی(ع) به امام حسن(ع) در راه بازگشت از جنگ صفین در سالهای آخر عمرشان مینویسد که به نامه 31 نهجالبلاغه معروف است، در تاریخ ماندنی ندارد، نامه بسیار بلندی است که با «مِنَ الْوالِدِ الْفانِ»، از پدرى فانى شروع میشود و در طول نامه با عبارت ای فرزندم، امام حسن را خطاب قرار میدهد.
بنابراین وقتی تاریخ زندگانی این حضرات(ع) را ورق بزنید، سرشار از این رفتارها است که چقدر با یکدیگر صمیمیت هستند.
شاخه گلی که کنیزی را آزاد کرد/تعریف واژه کریم از منظر امام حسن(ع)
*یکی از القاب معروف امام حسن مجتبی(ع) کریم اهل بیت(ع) است، همچنین کرامات زیادی از حضرت نقل شده است، چند نمونهای را ذکر می کنید؟
-باید بگویم که یکی از دلایل عمدهای که بنده مایل شدم درباره زندگانی امام حسن(ع) مطلب بنویسم این است که حضرت در حوزه رفتار فردی به شدت سخاوتمند بودند، به گونهای که در روایت نقل شده است روزی کنیزی شاخه گلی برای امام حسن(ع) هدیه کرد، امام به او فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی،
انس میگوید: من به امام عرض کردم، شما به خاطر یک شاخه گل او را آزاد کردی، امام حسن(ع) فرمود: خداوند ما را چنین تربیت کرده است، آنجا که میفرماید «واذا حییتم تبحیه فحیوا باحسن منها»، هرگاه به شما تحیت گفته شد، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید و نیکوتر از هدیهاش آزادی او در راه خدا بود.
تاریخ بخششهای بسیاری از امام حسن(ع) نقل کرده است، این امام همام دو بار تمام اموالشان را در راه خدا انفاق میکند، همچنین اکر سکی که مشکل داشت پیش ایشان میرفت، آن قدر غنی باز میگشت که راضی میشد، برای همین وقتی به امام عرضه میکنند که شما چقدر کریم هستید، امام حسن مجتبی(ع) در جواب میفرمایند: من کریم نیستم، کریم آن کسی است که قبل از اینکه از او بخواهند بدهد، ولی از من تقاضا میکنند بعد میدهم!
رفتار قابل توجه امام حسن(ع) با دشمنش
صبر فراوان حضرت(ع) در حوزه رفتار فردی اجتماعی به شدت بارز و نمایان است، در روایت نقل شده است که:
مردی از اهل شام وارد شهر مدینه شد، به خاطر تبلیغات سوء معاویه و دیگر دشمنان اهل بیت، آن مرد کینهای عمیق از امام علی(ع) و فرزندانش در دل داشت، یک روز که امام حسن(ع) را سوار بر مرکب دید، زبان به ناسزا گشود و با صدای بلند به لعن و نفرین آن حضرت پرداخت؛ اما امام در برابر این یاوه گوییها سکوت کرد.
وقتی مرد شامی به سخنان زشت و ناپسندش پایان داد، امام حسن(ع) نزد او رفت و لبخند زنان سلام کرد و مهربانانه فرمود: به گمانم در این شهر غریبی و گویا سوء تفاهمی پیش آمده است، اگر چیزی بخواهی به تو میدهیم و اگر راهنمایی بخواهی راهنماییت میکنیم و اگر در بردن بار یاری بجویی، بارت را میبریم و اگر گرسنه باشی سیرت میکنیم و اگر بی لباس باشی، لباست میدهیم و اگر نیازمند باشی ثروتمندت میسازیم و اگر فراری باشی پناهت میدهیم و اگر حاجتی داشته باشی آن را برآورده می کنیم، حالا خوب است اسباب و وسایلت را برداری و نزد ما بیایی و تا هنگام رفتنت از مدینه مهمان ما باشی که این برای تو بهتر است؛ زیر ما خانهای بزرگ، آبرو و احترامی زیاد و مالی فراوان داریم و به خوبی میتوانیم از تو پذیرایی کنیم.
مرد شامی از شنیدن این سخنان محبتآمیز و جوانمردانه دگرگون شد و از برخورد نادرستش پشیمان شد، در حالی که از شدت ندامت میگریست، گفت: گواهی میدهم که تو جانشین خدا در زمینی، خدا بهتر میدانست که رسالت خویش را به عهده چه کسی قرار دهد، تو و پدرت علی منفورترین مردم نزد من بودید و اکنون محبوبترین مردم نزد من هستید، آن گاه دعوت امام(ع) را پذیرفت و تا وقت رفتنش مهمان آن حضرت بود، بنابراین میبینید که امام در مواجهه با مخالفش برخورد دفعی نمیکند بلکه با شیوهای مهربانانه در صدد جذب او بر میآید.
استفاده ابزاری معاویه از عملیات روانی و تشویش اذهان عمومی در جنگ با امام حسن(ع)
*در حوزه سیاسی زندگانی حضرت(ع) به ماجرای صلح ایشان با معاویه بر میخوریم، علت اینکه امام حسن(ع) مجبور به امضای قرارداد صلح شد، چه چیزی بود؟
- دو نکته درباره علت چرایی این مسئله مهم است، یکی بحث تزلزل خواص است، به گونهای که پسر عموی امام حسن مجتبی(ع) که دو فرزندش را معاویه کشته بود، به خاطر چند درهم به امام(ع) خیانت میکند و ایشان را رها میکند و در نتیجه باعث شکست امام حسن(ع) میشود که نشان میدهد که امام در میان نزدیکترین کسانش چقدر غریب بوده است.
نکته دوم رفتاری است که معاویه با اتکا به عملیات روانی که در جنگ با امام حسن(ع) داشت و توانست امام(ع) را مجبور به امضای قرارداد صلح کند، در واقع خیلی شبیه عملیات روانی است که آمریکا و غرب در مقابل ایران دارد، یعنی آنها دنبال این بودند که با تشویش اذهان عمومی و انتشار اخبار جعلی روند جنگ را به نفع خویش رقم بزنند.
در آنجا معاویه برای اینکه بدنه سپاه امام حسن(ع) را از هم بپاشاند، یک حرکتی ترتیب داد و یک عده از یاران خودش را پیش امام حسن(ع) فرستاد، آنها بعد از خروج از خیمه امام حسن(ع) اعلام کردند که با حضرت مذاکره کردیم و ایشان صلح با معاویه را پذیرفت! همین امر باعث شد وقتی خبر به خط مقدم رسید، کل سپاه از هم پاشید و برخی افراد نیز به خاطر هیچ خودشان را به معاویه فروختند.
اکنون نیز همین عملیات روانی را میبینیم که آمریکا در مقابل ایران اجرا میکند، به طوری که گاهی اوقات خبرهایی برای تزلزل خواص منتشر میشود که رهبر ایران و مقامات ایران میخواهند گفت و گوی پنهانی با آمریکا داشته باشند و یک شایعهای را مطرح میکنند، این در حالی است که الان میشود به راحتی تکذیب کرد، اما در آن زمان وقتی میخواستند تکذیب کنند، چند روز طول میکشید تا خبر به گوش همه برسد!
امام حسن(ع) از حربه صلح برای خنثی سازی طرح مخرب معاویه استفاده میکند
یکی از نکات صلح امام حسن(ع) با معاویه این است که معاویه نمیخواست صلحی صورت گیرد، بلکه قصد داشت امام را در تنگنا قرار دهد و یا حادثهای مانند واقعه کربلا را به وجود بیاورد که مطرح کند، مقصر شخص خود حسن بن علی است،چرا که او در مقابل من ایستاد و پاسخ صلح من را نداد و من او را به قتل رساندم تا خون حضرت را پایمال کند!
زیرا معاویه میخواست ماجرای رفتار پیامبر با ابوسفیان در فتح مکه را به گونهای جبران کند، یعنی امام حسن(ع) را بگیرد و بگوید که آزادش کردم! البته اگر دقت کنید حضرت زینب(س) در خطبهای که در دربار یزید خواند، به این موضوع اشاره کرد و یزید را «یابن طلقا»، ای پسر آزاد شده خطاب کرد، یعنی این عبارت یک جمله تحقیر آمیز برای ابوسفیان و بنیامیه در طول تاریخ بوده است و معاویه قصد داشت این تحقیر را به نحوی التیام بخشد و همین ماجرا را برای امام(ع) پیاده کند که امام حسن(ع) با شگردی که به کار میبرد، ترفند صلح را به کار بست تا معاویه به هدف خودش نرسد.